در سالی که گذشت، علیرغم ایجاد نزدیک به 50 میلیون تن ظرفیت تولید شمش فولادی در کشور، میزان تولید واقعی این محصول تنها به حدود 30 میلیون تن رسید و کمتر از 20 میلیون تن ظرفیت نصب شده برای کارخانههای فولادسازی خالی باقی ماند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، دو چالش تامین انرژی (برق و گاز) و خوراک (سنگآهن) را میتوان از جمله دلایل عدم تحقق کامل تولید شمش فولادی در کشور برشمرد. در چنین شرایطی، به نظر میرسد در سال 1404 که به سرمایهگذاری برای تولید نامگذاری شده است، میبایست سرمایهگذاری در دو حوزه مذکور یعنی تامین پایدار انرژی و خوراک مورد نیاز کارخانههای فولادسازی صورت پذیرد تا شاهد افزایش تولید فولاد در کشور و نزدیکتر شدن به میزان هدفگذاری شده در برنامه هفتم توسعه باشیم؛ اگرچه در این بین، نباید از سرمایهگذاری در حوزه اکتشافات و صنایع پاییندستی فولاد همچون تولید ورقهای گالوانیزه، لولههای بدون درز و … نیز غافل شد تا علاوه بر تامین نیاز صنایع داخلی مانند خودروسازی، لوازم خانگی، نفت، گاز و پتروشیمی، زمینه صادرات این محصولات فولادی به بازارهای خارجی نیز فراهم شود. خبرنگار پایگاه خبری و تحلیلی «فلزاتآنلاین» با هدف بررسی وضعیت تولید فولاد کشور در سال گذشته و همچنین اهمیت سرمایهگذاری در زنجیره ارزش این فلز استراتژیک، گفتوگویی با امین صفری، مدیرعامل شرکت آهن و فولاد ارفع به عنوان یکی از مطرحترین تولیدکنندگان فولاد کشور تدارک دیده است که متن کامل آن را در ادامه خواهید خواند. وی در این گفتوگوی مفصل و خواندنی، به تشریح عملکرد شرکت آهن و فولاد ارفع در سال 1403 و اقدامات این شرکت جهت تحقق شعار «سرمایهگذاری برای تولید» پرداخته است.
در خصوص عملکرد شرکت آهن و فولاد ارفع در سال 1403 توضیحاتی ارائه بفرمایید.
سال 1403 علاوه بر شرکت آهن و فولاد ارفع به عنوان یکی از برجستهترین تولیدکنندگان فولاد کشور، سالی سخت و دشوار برای سایر فولادسازان داخلی بود و صنعت فولاد ایران در این سال با بحرانی به نام ناترازی انرژی (برق و گاز) دست و پنجه نرم کرد. این معضل در واحدهای احیا مستقیم که علاوه بر گندله، از گاز طبیعی نیز به عنوان خوراک مورد نیاز تولید آهن اسفنجی استفاده میکنند، نمود بیشتری پیدا کرد و محدودیت تامین گاز این واحدها از نیمه مهر ماه سال گذشته آغاز شد؛ این اتفاق در حالی افتاد که محدودیت گاز کارخانههای احیا مستقیم در سالهای پیش معمولا از اواسط آذر ماه آغاز میشد و بر این اساس میتوان گفت ما تمام فصل پاییز و زمستان 1403 را با این چالش روبهرو بودیم. در چنین شرایطی، چارهای جز ادامه فعالیت خود با 50 درصد ظرفیت در واحد احیا مستقیم نداشتیم و حدود یک ماه از این برهه زمانی را با محدودیت کامل تامین گاز سپری کردیم. از سوی دیگر، در کارخانه فولادسازی نیز با محدودیت تامین برق مواجه شدیم و این معضل سبب شد حدود 30 درصد از ظرفیت تولید خود را از دست بدهیم؛ به عبارتی، بیش از دو هزار و 650 ساعت توقف ناشی از محدودیت برق داشتیم که برابر با حدود 105 روز قطعی کامل برق، معادل بیش از یکچهارم زمان تولید در طول یک سال و از دست رفتن درآمد حدود هشت تا 9 هزار میلیارد تومانی درآمد «ارفع» در سال 1403 بود. همانطور که در ابتدا نیز اشاره شد، چالش ناترازی انرژی نه تنها مختص به شرکت آهن و فولاد ارفع بلکه تمامی تولیدکنندگان شمش فولادی بود و به همین دلیل نیز علیرغم ایجاد نزدیک به 50 میلیون تن ظرفیت تولید شمش در کشور، در سال 1403 میزان تولید واقعی این محصول تنها به حدود 30 میلیون تن رسید؛ اگرچه بخشی از این عدم تحقق کامل ظرفیت تولید به ناترازی انرژی برمیگردد و بخشی از آن به تامین پایدار خوراک (سنگآهن) مربوط است.
این شرکت به منظور رفع معضل ناترازی انرژی و تامین پایدار گاز و برق مورد نیاز خود چه اقداماتی انجام داده است؟
با توجه به اهمیت تامین پایدار گاز مورد نیاز واحد احیا مستقیم ارفع، این مهم از مدتها قبل در دستور کار مدیریت شرکت قرار گرفته بود. در همین راستا، روز سهشنبه 29 خرداد ماه 1403، کلنگ پروژه تولید و ذخیرهسازی گاز طبیعی مایع «Liquefied Natural Gas» با سرمایهگذاری بیش از سه هزار میلیارد تومان در زمینی به مساحت 8٫2 هکتار در ضلع شرقی کارخانه بر زمین زده شد. زمانی که ما مدیریت عاملی شرکت آهن و فولاد ارفع را بر عهده گرفتیم، این پروژه از حدود 20 درصد پیشرفت فیزیکی برخوردار بود و در حال حاضر پیشرفت فیزیکی پروژه به 41 درصد رسیده است. در واقع تمام تلاش خود را به کار گرفتهایم که پروژه (LNG) را تا انتهای سال جاری و نهایتا اوایل سال 1405 به بهرهبرداری برسانیم و وارد مدار تولید کنیم؛ چراکه به دنبال راهاندازی این پروژه خواهیم توانست حدود 33 روز مصرف کامل گاز یا دو ماه به تناوب را در هشت ماه گرم سال ذخیرهسازی کنیم و در چهار ماه سرد سال که با محدودیت تامین گاز مواجه هستیم، بتوانیم از این ذخیره استفاده کنیم؛ نکته قابل توجه اینکه این پروژه برای نخستین بار در کشور توسط شرکت آهن و فولاد ارفع در حال اجراست و هماکنون تنها سه کشور در سطح جهان از تکنولوژی و دانش نگهداری گاز مایع در دمای منفی 180 درجه سانتیگراد از این طریق برخوردارند. مسئولیت اجرا و پیادهسازی پروژه (LNG) ارفع نیز بر عهده شرکت هانگ یانگ چین به عنوان یکی از شرکتهای معتبر در این زمینه است.
در راستای تامین پایدار برق مورد نیاز واحد فولادسازی ارفع نیز اقدامات جدی را همزمان با روی کار آمدن مدیریت جدید شرکت آغاز کردیم و نسبت به تعریف پروژه نیروگاه 100 مگاواتی خورشیدی، اقدام و زمین و مجوزهای مربوطه را دریافت کردیم؛ به نحوی که امیدواریم 10 مگاوات از این میزان را در پایان 6 ماهه نخست 1404 وارد مدار کنیم و 90 مگاوات باقیمانده را در دو فاز 40 و 50 مگاواتی اجرایی خواهیم کرد. علاوهبراین، طی سه تا چهار ماه اخیر اقدامات و پیگیریهایی را انجام دادهایم تا در سال 1404 با قطعی کامل برق روبهرو نشویم؛ به نحوی که عقد قرارداد خرید برق از شرکتها و یا نیروگاههایی که برق قطع نشده در سال گذشته داشتند را در دستور کار خود قرار دادیم تا در تابستان سال جاری که به نظر ناترازی انرژی تشدید خواهد شد، بتوانیم بخشی از برق مورد نیاز خود را از این محل تامین کنیم و در یک نگاه کلی، میزان تولید خود را در سال 1404 افزایش دهیم.
علاوه بر آنچه گفته شد، چه اقدامات دیگری همزمان با تغییرات مدیریتی در شرکت آهن و ارفع ارفع در حال انجام است؟
یکی دیگر از مهمترین اقداماتی که طی چهار تا پنج ماه اخیر در شرکت آهن و فولاد ارفع انجام دادهایم و نتایج مثبت آن در طول زمان دیده خواهد شد، مرتبط با ساختار مجموعه بوده است؛ به نحوی که تلاش کردیم ساختار ارفع را کمی عملیاتیتر و تولیدمحورتر کنیم و خوشبختانه این مهم اکنون کمی استانداردتر و حوزه فعالیتها منطبق بر واقعیتهای موجود شده است. علاوهبراین، یکپارچهسازیهای لازم مرتبط با پیمانکاران داخلی را انجام دادهایم و به دنبال آن هستیم بستر مناسب جهت تحقق رشد تولید و سودآوری را بیش از پیش در شرکت آهن و فولاد ارفع فراهم کنیم.
با توجه به نامگذاری سال 1404 بر مبنای «سرمایهگذاری برای تولید»، چه عملکردی را در فروردین ماه بر جای گذاشتید و چه اهدافی را در این راستا دنبال میکنید؟
براساس برنامهریزیها و اقداماتی که از چند ماه قبل برای تحقق رشد تولید در شرکت آهن و فولاد ارفع انجام داده بودیم، در فروردین ماه امسال توانستیم رکورد تولید ماهیانه شمش فولادی در تاریخ شرکت به میزان 95 هزار و 355 تن را به ثبت برسانیم؛ در حالی که پیش از این رکورد تولید ماهیانه این محصول به میزان 93 هزار و 765 تن در اردیبهشت ماه 1403 ثبت شده بود. لازم به ذکر است که این مهم با برنامهریزی دقیق طی چند ماه اخیر در حوزههای تامین خوراک باکیفیت، تامین برق پایدار از منابع مختلف، تعمیرات و تامین تجهیزات به هنگام و تلاش بیوقفه کارگران و مهندسان شرکت آهن و فولاد ارفع به دست آمد و امیدواریم در 11 ماه باقیمانده امسال نیز بتوانیم رکوردهای جدیدی را به ثبت برسانیم. واقعیت امر این است که ما در سال 1404، دو حوزه را جهت تحقق شعار «سرمایهگذاری برای تولید» بیشتر دنبال میکنیم و ضمن بازنگری طرحها و پروژههای موجود، ذهنیت خود را بر روی سرمایهگذاری در پروژههایی که برای شرکت سودده و بازدهی بالایی دارند، متمرکز کردهایم. نخست، «تامین پایدار انرژی» از محل دو پروژه تولید و ذخیرهسازی گاز طبیعی مایع (LNG) و نیروگاه خورشیدی و همچنین عقد قرارداد با شرکتها و نیروگاههایی که برق قطع نشو دارند، است. دوم، تامین پایدار «خوراک» مورد نیاز از محل معادن بوده که به صورت جدی در حال پیگیری این مهم از طریق شرکتهای خصوصی، سازمانهای دولتی مانند زمینشناسی و اکتشافات معدنی، انرژی اتمی و … هستیم و امیدواریم در این حوزه نیز به نتایج مطلوبی دست پیدا کنیم.
در شرایط کنونی حاکم بر بازار فولاد، جنابعالی سرمایهگذاری در کدام بخش از زنجیره ارزش این فلز مادر را حیاتیتر و موثرتر میدانید؟
در حال حاضر در بخش بالادست و میانی زنجیره فولاد کشور اعم از کارخانههای کنسانترهسازی، گندلهسازی، احیا مستقیم و شمش فولادی، شاهد ایجاد ظرفیتهای مازاد بر میزان توانایی تولید هستیم؛ در حالی که توانایی تولید در این بخشها به مواردی همچون تامین خوراک، انرژی و تکنولوژیهای مورد نیاز برمیگردد، خوشبختانه تکنولوژیهای لازم در داخل وجود دارد و در حوزههای تامین خوراک و انرژی نیز بیش از خوراک و انرژی موجود سرمایهگذاری کردهایم. بر این اساس میتوان گفت سرمایهگذاری در زنجیره ارزش فولاد، از تولید کنسانتره تا شمش منطقی نیست و سرمایهگذاری در بخشهای «اکتشاف» و «پاییندست» زنجیره ضرورت بیشتری دارد. در حوزه اکتشاف که نیازمند توجه بسیار بیشتری است، توسعه اکتشافات درونسرزمینی و حرکت به سمت اکتشافات فراسرزمینی باید در دستور کار قرار بگیرد و شرکتهای معدنی و فولادی کشور نباید به صورت جزیرهای در این زمینه عمل کنند؛ چراکه حضور در عرصه بینالمللی نیازمند فرایندها، قوانین و تسهیلگریهایی است که میبایست توسط کل سیستم و فضای کسبوکار موجود برای شرکتها ایجاد شود و معتقدیم که هنوز به این هدف در کشور دست نیافتهایم. اگرچه برخی شرکتها اقداماتی را در راستای انجام اکتشافات فراسرزمینی انجام دادهاند اما از آنجایی که فضای کسبوکار حاکم برای سرمایهگذاریهای خارجی فراهم نیست و پشتیبانیهای لازم در این زمینه نیز صورت نگرفته، بنابراین نتیجه مطلوب حاصل نشده است. از طرفی، باید توجه داشت در حوزه اکتشافات درونسرزمینی نیز نمیتوان چندان نسبت به ذخایر سطحی سنگآهن امیدوار بود و بر همین اساس باید به ذخایر عمقی ورود کنیم. در این راستا، هزینههای تمام شده باید به گونهای تنظیم شده که اکتشاف در عمق اقتصادی شود و با توجه به اینکه در کشور ما اکتشاف عمقی در ابعاد بالا چندان انجام نشده است، از همان ابتدا باید سرمایهگذاریهای لازم جهت تامین تکنولوژی در حوزه اکتشاف و تکنولوژی در بخش زیرساخت لازم صورت پذیرد. در بخش پاییندست زنجیره فولاد نیز جای خالی سرمایهگذاریهای جدید برای تولید محصولاتی نظیر ورقهای گالوانیزه و لولههای بدون درز جهت استفاده در صنایعی همچون خودروسازی، لوازم خانگی، نفت، گاز و پتروشیمی احساس میشود و علیرغم تولید این محصولات با کیفیت بالا و استاندارد روز در برخی کارخانههای فولادی، میتوان سرمایهگذاریهای خوبی جهت عرضه آنها در بازارهای صادراتی نیز انجام داد.
با توجه به تاکید مسئولان بر حمایت از صنایع فولادی، آیا تحقق تولید حداکثر 40 میلیون تن فولاد در سال 1404 را امکانپذیر میدانید و چه آیندهای را برای این بخش متصور هستید؟
اگر بخواهیم واقعبینانه به این موضوع بنگریم، تولید 40 میلیون تن فولاد در گرو تامین حدود 140 میلیون تن سنگآهن با عیار حدود 45 درصد بوده و این در حالی است که هماکنون میزان کل استخراج سنگآهن در کشور، حداکثر به حدود 110 میلیون تن میرسد. بنابراین جهت جبران کسری حدود 30 میلیون تن سنگآهن باقیمانده برای تولید 40 میلیون تن فولاد، نیازمند معدنی با ظرفیت استخراج حدود 600 میلیون تنی هستیم که سالیانه بتوانیم از آن حدود 30 میلیون تن سنگآهن تولید کنیم. تحقق این مهم ماشینآلات جدید معدنی، باطلهبرداری گسترده و… را میطلبد که به نوعی فرایندی زمانبر است. از طرفی، واردات سنگآهن با این تناژ نیز مقرونبه صرفه و اقتصادی نیست و بر همین اساس میتوان گفت که تولید 40 میلیون تن فولاد در افق 1404 با توجه به وضعیت تامین انرژی و خوراک مورد نیاز کارخانههای فولادی چندان منطقی به نظر نمیرسد.
0 دیدگاه